وقایع ازدواجیه
بعد از اینکه اومدم دانشگاه و از خونه دور شدم چند روزی در مورد این ماجرا فکر میکردم. رفتم دفتر مشاوره دانشگاه تا یک وقت بگیرم و از یک مشاوره کمک بگیرم. متاسفانه نشد و وقتشون تا یک هفته ای پر یود.
یک شب اومدم توی نت و با یک مشاور آنلاین از سایت پاسخگو صحبت کردم. یه کم که براش توضیح دادم و از دلیل تردیدم گفتم ، گفت که با قطع به یقین بگو نه، گفت که همه ی مشاورها در چنین موردی نظرشون همین هست.
چنین شد که به خواهرم گفتم که دیگه اقدامی نکنه و تقریبا همه چیز تمام شد.
جزئیات زیاد هست اما حوصله نوشتنشون را ندارم.
یا علی
نوشته شده در شنبه 90/2/3ساعت
2:34 عصر توسط س نظرات ( ) |
Design By : Pichak |